وانشات کوتاه از Teahyung

جنگ!
درسته بعد شنیدش دلهره میاره
خرابی درد و رنج...‌!
اما تا جایی خوبی های خودشو دارع
شاید این جنگ باعث شد که کیم تهیونگ پادشاه بزرگی ک از عشق متنفر بود باعث بشه دلش گهره محکمی بخوره ب قلب یکی
دست خودش نبود
اصلا نمیدونست چجوری
ولی فقط میدونست تنها کسی هست ک بخاطرش هر روز از خواب بلند میشه
پادشاهی ک از عشق و عاشقی متنفر بود
عاشق ا.ت شاهزاده قبیله دشمن شده بود
شاید این جنگ باعث شد ک تهیونگ بفهمه میتونه کسی رو داشته باشه
میتونه کسی رو توی قلبش جا بده
بخاطر دشمنی ک با قبلیه همسایه داشت سخت میتونست ا.ت رو داشته باشه و ب دستش بیاره
سعی کرد معامله کنه
سعی کرد ک هر کاری کنه ک ا.ت مال اون بشه
و شد معامله بر این بود ک نصف قبیله خودشو ب دشمن بده تا بزارن ا.ت رو برای هم بستری خود انتخاب کنه
بدون هیچ چک و چونه حرفش رو لا سر تائید کرد
+نصف قبیله برای شما در عوض ا.ت برای من
×قبوله
از این خوشحال بود میتونست طمع شیرین عشق رو بچشه
ب صاحب در اومدن و مالک شدن ا.ت حس خوبی بهش میداد
قدم هاش رو به سمت دختر برد و آروم دستشو گرفت و توی چشماش نگاه کرد
+درسته منی ک از عشق چیزی نمیدونستم الان دامنم رو گرفته از این به بعد ملکه من تویی کیم ا.ت
و متقابلا بغلش کرد
بعد از داشتن ا.ت دیگ نیاز ب چیزی نداشت
خوشبخت بودن
و خوشب موندن

#Silver~ #BTS ~ #Taehyung ~ #Oneshot
@army_bts_ot7
دیدگاه ها (۱)

ایمجین از Jungkook

ایمجین از JUNGKOOK

سناریو از Jungkook

وانشات از Jungkook

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۸

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴۵

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط